من ، اخلاقیات و اومانیسم

نظر شما در مورد مطالب این وبلاگ چیست؟


آمار مطالب

کل مطالب : 371
کل نظرات : 2

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 15

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 53
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 1127
بازدید سال : 8456
بازدید کلی : 177764

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 53
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 1127
بازدید کل : 177764
تعداد مطالب : 371
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی
تاریخ : دو شنبه 18 شهريور 1392
نظرات

من ، اخلاقیات و اومانیسم
**********************
شاگرد : درود بر شما استاد. خوب هستین؟
استاد : ممنون : به جمع دوستان من خوش آمدید. چه شد سراغی از ما گرفتید؟
شاگرد : ممنون از لطفتون. راستش من داشتم توی فیسبوک می چرخیدم که به صفحه شما برخوردم و بعد از مطالعه اون از حسن قلم و سواد و ادب شما به وجد اومدم و خواستم اگر مایل باشید از دوستان و طرفداران شما باشم
استاد : شما بزرگید ......از تعاریفتون هم ممنونم .من در حوزه های گوناگون می نویسم. چه چیز و کدامیک حوزه برای شما مورد توجه است؟ من صفحه تون رو مرور کردم. نتوانستم علاقمندی های شما را از آنجا استخراج کنم. به چه موضوعاتی از نوشته های من علاقمند هستید؟
شاگرد : عمق مطالبتون و برآمدن اونها از یک دید روشنفکر و دوستدار وطن. بر خلاف یه عده که فقط به منافع شخصی خودشون فکر میکنن
استاد : خواهش می کنم . البته من ایران را دوست دارم ........ بسیار هم دوست دارم. اما این ، شکل جزم اندیشی ودگماتیسم به خودش نمی گیره ، من امروزمعتقد به حفظ کیان ملی ایران هستم ..... اما همچنین معتقدم امروز انسان جهان وطن است . یعنی مرزهای جغرافیایی سیاسی نباید ما رو به ورطه ناسیونالیسم کور بندازه ، تاریخ ایران مملو از حادثه ها و وقایع تلخ و شیرین است . ما زمانی استعمارگر بودیم و گاهی مستعمره .
من به بنیان جدیدی برای اخلاق بشری می اندیشم ، که در آن فرماین الهی نقشی ندارد. اخلاقی انسانی که همه هفت میلیارد انسان ساکن روی زمین و حتی آنانی که در طول تاریخ بشر زیسته و رفته اند. بر آن تواقف داشته اند .
صد البته هیچ وقت با این موشکافی و دقت و انسجام تبیین نشده است.
شاگرد : با وضع فعلی کار شما خیلی سخته
استاد : نه ،
شاگرد : چه تدابیری اندیشیدید؟
استاد : من می گویم. حرفای من زمان مکان ندارد . شاگرد : چطور؟
استاد : حتما خوانده اید زمانی انسان تصور می کرد زمین مرکز هستی است و همه جهان پیرامون آن شکل گرفته؟
شاگرد : بله
استاد : به همین دلیل اشکالات زیادی در فهم جهان پیرامون برای بشر وجود داشت ، و برای چیزی حدود هشت تا پانزده هزارسال .... دانش بشری متوقف این مشکلات غیر قابل تحلیل بود .تا کپرنیک ، گالیله و دیگر همفکرانشان پیدایشان شد .
شاگرد : بله گالیله یکی از قربانیان این اندیشه بود
استاد : 1564 میلادی ، یعنی پانصد صد سال پیش این سد شکست و زمین به گوشه ای از منظومه شمسی و منظومه شمسی نقطه کوچکی در میان دویست میلیاردکهکشان راه شیری از این تاریخ به بعد انفجار اول اتفاق افتاد. و جهان بینی انسان براساس عدم تمرکز هستی در حول زمین باعث گسترش دانش بشری باسرعتی بسیار بالا گردید .
انفجار دوم توسط انیشتین و قانون نسبیتش در شش دهه گذشته باعث رشد خارق العاده دانش بشری گردید
اگر اندیشه ابلهانه مرکزیت زمین فرو نریخته بود..... قطعا هنوز هم ما در کتاب های درسی می خواندیم ....زمین بر گرده گاوی سوار است .
شاگرد : بنابراین نظر شما اینه که خدایی وجود نداره؟
استاد : نه به این شکل ، البته تردیدی ندارم که چنین نیست.
شاگرد : میشه دلایل تونو بدونم؟
استاد : حتما" اگر علاقمند باشید ..... .
شاگرد : بله ، بسیار علاقمندم .
استاد : البته دلایل این موضوع دریکی جمله دو جمله نمی گنجد و بحثی طولانی است .من مقالات مرتبط بسیاری دارم که میتوانید . آنها را بخوانید . ضمن آنکه می توانیم بصورت خصوصی نیز درباره این مسئله گفتگو کنیم.
شاگرد : لطف میکنید.
استاد : اما بحث فعلی من حذف موقت و فرضی مفهومی است بنام خدا ، تا متوجه مشکل اخلاقیات امروز بشر بشویم . و درک کنیم آنچه من بعنوان اخلاقیات بشری عنوان می کنم. پایه ای محکم تردارد تا اخلاقیات الهی ، جالب اینکه همه ادیان بدون استثنا مدعی خدا محوری هستند.چه ادیان توحیدی و چه ادیان چند خدایی . اما برخلاف ادعا آنها وقتی به کنکاش درآن می پردازیم.... متوجه میشویم .... بیش از مکاتب اومانیستی اعصارجدید،اومانیست هستند. ادیان همه انسانرا موجود خاص و برجسته می دانند......
اشرف خلایق . همین مشکل را تشدید نموده ، شما برای رعایت اخلاق در ادیان مستوجب دریافت جایزه و در صورت ارتکاب رذایل اخلاقی مستوجب مجازات می گردید . بهشت و جهنم. منهای مجازاتهای دنیوی.
این یعنی معامله دائم بر سر اخلاقیات و رذایل وقتی پای معامله وسط است آن هم با این غلظت ....تکلیف روشن است که کار به کجا می انجامد.
شاگرد : پس نشانه هایی که از وجود خدا می دن چی؟
استاد : همه نشانی ها جعلی است .مگر نشانی هایی که درمورد مرکزیت زمین می دادند قابل توجیه و پذیرش نبود؟
چندین و چند هزارسال بی چون وچرا بعنوان حکم مطلق پذیرفته شده بود؟
شاگرد : خب شما با چه استنادی این نشونه ها رو رد می کنید؟
استاد : بزارید این رو بعدا"بحث کنیم .الان فقط فرض کنیم که خداهست و فرض کنیم که خد ا نیست. اثبات بودن یا نبودن را به بعد موکول کنیم .
شاگرد : بله حتما
استاد : الان بحث ما در حوزه اخلاقیات هست .
شاگرد : بله
استاد : آیا درمورد اخلاقیات متوجه هستید که اخلاقیات دیکته شده از طرف خدا ادیان و متولیان دینی حاکم بر جهان دیروز و امروز زندگی بشر بوده است.
شاگرد : بله
استاد : خب من می گم حالا فرض کنیم خدایی درکار نیست ، پس طبیعتا بهشت وجهنم هم به طبع آن وجود نخواهد داشت ، و قوانین اخلاقی هم که دین خلق نموده ازسکه افتاده است . حال چه اتفاقی می افتد؟
شاگرد : فکر می کنم دنیایی با این نظم نتونه به موجودیت خودش ادامه بده .
استاد : چرا اتفاقا" من معتقدم با حذف خدا و اخلاقیات الهی جهانی بسیار منظم ترمی تواند بوجود بیاید .بر اساس فطرت انسان .
شاگرد : فطرت انسان از کجا نشات می گیره؟
استاد : فطرت انسان ریشه در خود انسان دارد .همه موجودات هم دارای فطرت هستند. منتها زبانشان وسطح شان متفاوت هست .اما این تنهای چیزی است که در همه انسانها یک شکل است ، می دونید اثرانگشت دو انسان یک جورنیست ؟
شاگرد : بله
استاد : ولی فطرت درهمه انسان ها کاملا همسان و یک شکل است .با چند تا سوال این را بررسی و اثبات می کنم.
انسانی عاقل و سالم را سراغ دارید که خواهان ضرر خویش باشد.
شاگرد : خیر
استاد : خب این یکی ازستون های اخلاقی است که انسان بدون پا در میانی خدا و دین می تواند بنا بگذارد .
در این زمینه می پرسم. ایا دوست دارید کسی به خانه شما آمده و گاو صندوقتان را که پر است از پول خالی کند و برود؟
شاگرد : خیر
استاد : آیا انسانی را سراغ دارید عاقل و سالم که غیر از این فکرکند؟
شاگرد : خیر
استاد : پس این یک خلق مشترک دربین همه انسان هاست ...... درسته؟
شاگرد : بله
استاد : پس وقتی همه انسانها این موضوع را بر می تایند . می توان این خلق را یک قانون اجتماعی تبدیل نمود .
اگر نمی خواهید مالتان را بدزند ، مال کسی را ندزدید.
قانون اول : اگر نمی خواهید مالتان را بدزند ، مال کسی را ندزدید.
آیا برای تصویب و اجرای چنین قانونی نیاز به حضورخدا ، بهشت ، جهنم و یا دین هست؟
شاگرد : خیلی ها اموال دیگران را دزدیدند ولی کسی اموالشان را ندزدیده .
استاد : خب ، آیا با وجود و حضورخدا و قوانین اخلاقیش و بهشت و جهنم و ادیان مبلغش چنین شده؟ یا بدون وجود آنان؟ .......... تا حالاکه خدا بوده ظاهرا ،................. مگه نه؟ ...... هنوز که اخلاقیات انسانی بدون حضور، مفهومی بنام خدا تدوین و اجرا که نشده .... شده ؟
شاگرد : به اعتقاد پیروان اخلاقیات الهی نتیجه اعمال ما یا در این دنیا به دست ما می رسد یا در آن دنیا
استاد : منظورتون اینه که خدا در هنگام وضع قوانین حاضر و قادر است . اما وقتی اخلاقیات زیر پا گذاشته میشه در کناری می ایستد و خودش رو درآخرت نشون میده؟ می ایستد تا گناه انجام شود بعد مجازات می کنه؟
این منطقی است ، خدایی که قادر و توانای مطلق چنین عمل کند؟ خدایی که قادر و توانای مطلق است چنین عمل کند؟
شاگرد : ما آفریده شدیم تا با اعمالمون آزمایش شویم .
استاد : آفرین ، آزمایش بشیم که چی؟
شاگرد : خوبا تو بهشت و بدا تو جهنم. ولی ممکنه یه سری از گناها از طرف خدا بخشیده بشه .
استاد : که چی بشه ، ......... حالا من رفتم به جهنم ، یا شما رفتید به بهشت ......... که چی؟ او که میداند قبل از دنیا آمدن من چه اتفاقاتی می افته ، نه بهتره بگم ، اونکه خودش سرنوشت من رو رقم زده ، امتحان و مجازاتش برای چیه ؟ مگر نمی داند؟
ببینید، در کنه ذات خودتون می دونید این چرخه ، اندیشهای احمقانه است . اما جرات فکر کردن به آن را ندارید؟ نه شما . قریب به همه هفت میلیارد انسان حال حاضر چنین هستند . چون از بعدش می ترسند . ترساندنشان . کمی فکر کنید زمین مرکزجهان نیست و همه هستی هم به خوبی داره به زندگیش ادامه می ده شاگرد : اگر جوابی نمی دم به خاطر کمبود اطلاعاتمه.
استاد : متوجه هستم. اما من مطمئنم بیشتر ترس ناخودآگاه درونی است ، تا عدم آگاهی شما یک بار این گفتگو را مرور کنید، نه صد بارمرور کنید. ببینید منطق غلطی پشت آن است ، دارای پیچیدگی و سفسطه است؟ بعد از هر بار مرور روی یک کاغد بنویسید ، ته دلتون رای مثبت می دهید یا منفی؟
شاگرد : در ظاهر حق با شماست
استاد : یکی ازچیزهایی دیگری که انسان را درنبود اخلاق دینی از آن می ترسانند . فحشاست ؟ درسته؟
شاگرد : بله
استاد : آیا هیچ انسانی عاقل و سالمی را سراغ دارید ازخیانت همسرش و یا تجاوز بیگانه به اون خشنود شود؟
شاگرد : خیر
استاد : این یک خلق انسانی است ، هیچ انسانی عاقل و سالمی تاب خیانت یا تجاوز به ناموسش را ندارد ، پس این می شود
قانون دوم: به همسر خود خیانت نکنید ، به ناموس دیگران احترام بگذارید تا همسرتان به شما خیانت نکند و ناموستان مورد تعرض دیگران قرار نگیرد .
این یک قانون اخلاقی انسانی است که نیاز به حلقه الوصلی مانند خدا و دین ندارد و مورد توافق و قبول همه انسانهاست .
من دو نمونه عرض کردم برای کوتاه شدن سخن که شماهم اذیت نشوید . عرض می کنم. خودتان دهها قانون اخلاقی ، انسانی که نیاز به حضور سایه خدا و دین ندارد می توانید بیابید. و من آن را بعهده خود شما میگذارم.
شاگرد : نه خواهش میکنم. استفاده میکنیم
استاد : بهترین راه جلو گیری ازبروز ناهنجاری بهترین راه تدوین قوانین جزایی متناسب برای کسانی است . که این قوانین اجتماعی را رعایت نمی کنند و زیر پا می گذارند .
مثلا همین قانون بین المللی حقوق بشر . و زیباتر ازآن اولین قانون مدون حقوق بشرکه توسط یک ایرانی بلند همت کوروش گبیر بر روی لوحه ای گلی نقش بسته است . اگر اجرا نشده فقط و فقط بدلیل حضورعواملی چون خدا ودین و سوئ استفاده کنندگان از این حضور است .
شاگرد : استاد اگر بر فرض این که مردی به همسرش خیانت کند و همسر آن مرد نیز به او خیانت کرده و با فرد دیگری رابطه برقرار کرده و بعد از رابطه با هم ازدواج کنند، نتیجه چیست؟
استاد : ببینید ، من حاکم شرع نیستم .البته اعتقادی به شرع هم ندارم. من فقط می گویم.
چو بد کردی مشو ایمن ز آفات
بنظرم اشتباهات گذشته انسان ، ملاک حال امروزاو نیست . اگر انسان به ندای اخلاقی درونی خود گوش نکرده، تا اینجا مسئولش بنظرم خدای خیالی و دین است. ملاک قضاوت از زمانی است که شما می فهمید.
چشمتون باز میشه ........
شاگرد : منظور بنده این است که آن مرد و زن هردو خیانت کرده و بعد با هم ازدواج کردند. آیا باز هم خیانتی اتفاق می افتد؟
استاد : عرض کردم . من حاکم شرع نیستم .من جامعه شناسم و قدری فیلسوف وظیفه من یافتن و طرح حقایق است
قاضی شما فطرت شماست . فعلا .......... ناراحتید ازکاری که انجام شده یا نه احساس رضایت میکنید؟
شاگرد : از کدوم کار؟ خب شما فرمودید که هر عملی بازتابی به همراه دارد که به خود انسان برمی گردد.
استاد : مثال دارم می گم.در مورد مثالی که گفتید. من عرض کردم این خلق ، جزو ذاتی انسان است . من حکم ندادم
ممکن است مردی در تمام طول عمر به همسرش خیانت کند. اما همسر او هرگز فکرخیانت هم به مخیله اش خطورنکند. من می گویم. حکم اخلاق این است .چیزی که بر خود نمی پسندی بر دیگران نپسند
من کی با شم ، که بگویم اگر تو خیانت کردی حتما همسرت هم به تو خیانت خواهد کرد بی برو برگرد
این کار شیادانی است که از این موضوع سوء استفاده می کنند. من هرگز حکم نمی دهم.
شاگرد : شما بزرگوارید
استاد : من در مورد کنه دات و خلق انسان سخن میگم. و می گم. برای داشتن یک جامعه اخلاقی نیازی به وجود
خدا نیست ................ همین ، بودش مخل اخلاقیات است چون فرمان یکطرفه صادر می کنه . مانند
شما حق دارید چهل صیغه و چهار همسر عقدی داشته باشید به جکم خدای اسلام . فرض بگیرید همسرشما حق داشت چهار شوهر داشته باشد. چه میشد؟ ....... شما چه احساسی می داشتید. در این مورد؟
همسر شما همان احساس را دارد که الان یک لحظه بدن شما رامرتعش کرد . این با خلق انسان سازگار نیست
شاگرد : احساس حقارت و نقص شخصیتی میکردم و از زندگی با اون زن خارج می شدم
استاد : نه زن و نه مرد ، اگر نمیتوانستید ، طبق قانون اگر همه حقوق زنانه بود برعکس امروزکه مردانه است.
آیامی دونید همه خدادیان مرد هستند. فقط هندویئسم خدای اصلیش زن است . در حقیقت خدایی وجود دارد که مرد یا زن باشد ، آنانکه خدا را ساخته اند مرد بوده اند ، شما یک پیامبر زن سراغ دارید؟ فکر کنید دراین موارد.
شاگرد : نه
استاد : همین نشون میده یه جایکار می لنگه ،



تعداد بازدید از این مطلب: 302
موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








رادیو اینترنتی صدای  ایران

این وبلاگ کشکولی بزرگ است ، که همه آثار خود را در آن ریخته ام . و به همین جهت بسیار شلوغ و پر هرج و مرج است. به همین دلیل تعدادی وبلاگ تخصصی و موضوعی ایجاد کردم. که لینک شان را خواهم گذاشت.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود